آنيتاآنيتا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
مامانه آنیتامامانه آنیتا، تا این لحظه: 35 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره
بابایه آنیتابابایه آنیتا، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
یکی شدنه دلامونیکی شدنه دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

آنيتا عسل مامان و بابا

این چند روز................

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام دختر عزیزم امروز 27 بهمن بود صبح  ساعت 11 شما رو  بردم واکسن یک سالگیتو زدیم طبق معمول خانمه همش غر زد که چرا  این ساعت اومدید دیره   قرار بود 16 بهمن واکسنت رو بزنیم اما چون شما سرماخورده بودی با چند روز تاخیر برات زدند آخه دکترت  گفته بود بزارید خوب بشه بعدا واکسن رو بزنید قد و وزنت هم 1 هفته پیشش انجام داده بودیم وزن : 8:700((هشت و هفتصد)) قد : 74 دور سر:45 راستی دختر گلم از فردای بعد از تولدت شروع کردی دیگه راه میری قبلش هم میرفتی اما تا5 قدم ولی الان تقریبا راه رفتنت داره کامل میشه و خیلی بیشتر راه میری ((فدای دختر ...
27 بهمن 1392

هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی..............بهانه ی زندگیم تولدت مبارک

و تو آن شبنم عشقی که با آمدنت به روزگار تیره و تارم رنگ    مهر و وفا بخشیدی . . .     ١سال ازاولین روز باتو بودن گذشت ............................................................................. 1سال از این همه خاطرات رنگارنگ باهم بودن گذشت............................................. 1سال باتمام خاطرات تلخ وشیرین باتو گذشت....................................... 1سال از عمرماهم گذشت.....................................  چه زود گذشت..................................................... انگار همین دیروز بود که بیخیال همه چیز بدون اینکه تصور کنم فردا روزی قراره به بیمارستان برم وتو رو در ...
16 بهمن 1392

توانمدی های آنیتاخانم..............

سلااااام گل مامان ، امید زندگیم، الان که دارم این مطالبو برات مینویسم تو هم کنا منی نمیدونم روزی که داری اینو میخونی کجایی وباکی هستی ، نمیدونم اون روز من تو این دنیا هستم یانه فقط از خدا میخام هرجا  که هستی پیش هرکه که هستی شاد باشی و خوشبخت و از خدا میخام که عاقبت بخیر بشی دختر گلم ، آنیتای من امروز میخام برات از این روزا بگم:: تازگیا میتونی دست دسی کنی، به مامان میگی:: مه مه ،؛به بابا میگی: ب به بهت میگم بوس بده قشنگ بوس میدی لباتو مچسبونی بهم و هی تندتند باز میکنی بوس میدی  میگم سلام کن سرتو  هی بالا و پایین میبری دردر میگی تا در آپارتمان باز میشه خوشحال میشی جیغ میکشی و ذوق میکنی وقتی سمت بخاری میری خودت ه...
4 بهمن 1392
1